نبوت | خلاصه درس چهلم
بازگشت به لیست مراحل f9خلاصه درس چهلم
بسم الله الرحمن الرحیم
سایر معجزات پیامبران۱
موضوع بحث ما اثبات نوبت پیامبر اعظم بود و گفتیم که یک راهش ادعای نبوت است همراه اظهار معجزه و یک معجزه پیامبر کخ قرآن بود رو بررسی کردیم البته خیلی حرفا موند راجعبه قرآن ، دهها خبر علمی قرآن داده و موارد زیادی خبرهای غیبی داده که در قرآن هست و هم توی کتاب نوشته بودم که دیگه ازش صرفنظر کردم.
موضوع بعدی باز سایر معجزات پیامبر هست پیامبر مثل بقیه پیامبران معجزات موقت هم داشته در زمان خودش دهها بلکه صدها معجزه داشت پیامبر که اینها در کتابها جمعآوری شده به بعضی از این معجزات می خواهیم اشاره بکنیم معجزات موقت پیامبر همه اون فضائلی که پیامبران داشتند و همه اون مطالبی که داشتند بلکه افضل اونها رو پیامبر هم داشت.
مرده زنده کردن و مواردی از این قبیل که در تاریخ پیامبر هم ما فراوان مشاهده میکنیم کتابهایی مثل معاجز النبی که نوشته شده در همین باره است ،بعضیش رو من اشاره میکنم یکیش معجزه شق القمر است که در قرآن هم به آن اشاره شده.
آیات یک تا سه سورهی قمر( اقتربت الساعة وانشق القمر وإن یروا آیةً یعرضوا ویقولوا سحرٌ مستمرٌ و کذبوا واتبعوا أهواءهم وکل أمرٍ مستقرٌ )
قیامت نزدیک شد و ماه از هم شکافت و هر گاه نشانهای، معجزهای ببینن رویگردان شده میگن این سحری است مستمر.
اونها آیات خدا را تکذیب کردند و از هوای نفس شان پیروی کردند و هر چیزی را قرارگاهی است.
خب در شأن نزول این آیات گفتهشده که مشرکان آمدند خدمت پیامبر و گفتند اگه راست میگی و پیامبر هستی ماه رو برای ما دو نیم کن ،پیامبر فرمود اگر این کارو بکنم شما ایمان میارید گفتم بله ماه هم ماه شب چهاردهم ماه بود که بدر کامل است.
پیامبر دست به دعا بلند کرد و از خدا خواست که این اتفاق بیفته و خدا هم دعایش رو مستجاب کرد و ماه دو نیم شد.
مشرکان دیدند که ماه به دو نیم تقسیم شد آنگاه پیامبر صدا زد و فرمود فلانی فلانی ببینید شهادت بدید در این هنگام عدهای از کفار گفتند که محمد ما را سحر کرد ولی شخصی به آنها گفت که فرض کنید شما را سحر کرده باشد من تمام مردم را که سحر نکرده که بههرحال همه میبینن، بعضیها گفتند که آثارش بر کره ماه هست البته بحث علمی است که گفتند که ناسا و دیگران که رفتند اونجا و عکس هایی گرفتند آثارش رو دیدن
این مهم نیست مهم از نظر تاریخی اینه که قرآن با صراحت گفته در روایت هم ما داریم اون نقطهای که پیامبر این کارو کرد بر کوه ابو قبیس یک نقطه بود، مسجدی بود به نام مسجد بلال، مسجد خیلی با روح و باصفایی بود.
من اون مسجد رفتم و توش نماز خوندم و محل شقالقمر رو من رفتم الان اونجارو ساختمان ساختند.
کاخ دارالضیافه سعودیها شده و از بین بردند ولی قبلش که هنوز این کارو نکرده بود ما دیدیم محلشم مشخصه ،در تاریخ هم از مسلمات تاریخه که چنین معجزهای از طرف پیامبر اعظم رخ داده، خب این معجزه گرچه موقت هست ولی هم در قرآن آمده هم در روایات فراوان آمده و از نظر تاریخی هم که عرض کردم این از متواترات تاریخه.
دومین معجزه پیامبر خود معراج پیامبر هست که هم در سوره اسرا هم در سوره نجم سوره اسرا آیه اول و آیات پنج تا هجده سوره نجم بحث اسراء و بحث و معراج پیامبر اومده (سبحان الذی اسری بعبده لیلًا من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی الذی بارکنا حوله لنریه من آیاتنا)
خب در یک شب پیامبر سیر داده شد از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی و از مسجدالاقصی تا سدرةالمنتهی، تا آیات الهی را مشاهده بکنه پیامبر رفت بهشت رو دید،جمهنم رو دید .
از میوه بهشت تناول کرد با ارواح پیامبران ارتباط برقرار کرد،باهاشون سخن گفت، هفت آسمان رو گشت فرشتگان الهی را در انوار دید .
اگر روایاتی را که درباره معراج هست همین روایاتی که در ذیل آیات سوره اسراء و سوره نجم هست اونجا هم داره که پیامبر در معراج رسید به جاییکه
(دنا فتدلى فکان قاب قوسین او ادنی و فاوحی الی عبده ما أوحى)
پیامبر انقدر رفت تا جاییکه جبرئیل با همه عظمتش گفت من دیگه نمیتونم بیام .
لَوْ دَنَوْتُ أَنْمُلَةً لَاحْتَرَقْتُ
یه بند انگشت بیام نزدیکتر میسوزم
پیامبر، دنا یعنی نزدیکو نزدیکتر شد تا دو قاب قوس بلکه کمتر و خدا به پیامبرش وحی کرد آنچه وحی کرد.
به بندهاش وحی کرد آنچه وحی کرد
هیچکس خبر نداره حتی جبرئیل که واسطه وحی الهی است خبر نداره که اونجا خدا به پیامبر چی گفته خب این روایاتی که دراینباره هست بهعلاوه این آیه ای که من عرض کردم اگر روایات جمع بشه یک کتاب قطور هزار صفحهای میشه واسه معراج یک کتاب قطور هزار صفحهای می شه.
این هم دومین معجزه موقت پیامبر.
سومین معجزه اش جریان مباهله است.
عدهای از علمای مسیحی شهر نجران اومدند خدمت پیامبر که خب شهر نجران که در مرز یمن و حجاز واقع شده بود و الان در قسمت حجاز واقعشده یعین جز عربستان سعودی حساب میشه اونجا مسیحینشین بود وقتی خبر اسلام را شنیدند عدهای از علما شون بزرگانشون یک هیئتی آمدند خدمت پیامبر که با پیامبر محاجه کنند و مثلاً پیامبر رو محکوم کنند.
خب اومدند با یک چهره حقبهجانب یکیشون سید یکیشم عاقب اسماشون بود بهم گفتن که پدر شما کیه که فرمود عبدالله پدر او کیه گفت پیامبر
گفتند پدر عیسی کیه؟ اینم از این راه هاست که گفتند عیسی پسرخداست فرزند خداست یا اینکه پدر نداره فرزند خداست یا خداست.
آیه نازل شد که
( إنّ مثل عیسی عندالله کمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له کنفیکون)
مثل عیسی مثل آدم است اگر پدر نداشتهاند دلیل براینکه بخواد طرف خدا باشه آدم باید به طریق اولی خدا باشه چون نه پدر داشت نه مادر وقتی محکوم شدند اونوقت براشون مباهله بکنن یعنی اینکه بهم نفرین کنند که هرکس باطله نابود بشه که آیه قرآن نازل شد که بعد از اینکه حالا اینها در محاجه شکست خوردند.
(قل تعالوا ندع أبناءنا وأبناءکم ونساءنا ونساءکم وأنفسنا وأنفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنه الله علی الکاذبین)
بیاید ما با هم اینگونه محاجه بکنیم قبلاز اینکه اینها بیان شب جلسه مشورتی تشکیل دادند که تو این ماه چون مباهله خیلی خطرناک بود دیگه زیرا نتیجهاش نابودی اونها میشد گفتند شرکت کنیم یا نکنیم آخرین نتیجه شون این شد که بینیم که پیامبر با چه ترکیبی شرکت میکنه اگر تشریفاتی و با پس برو پیش بیا و نمیدانم ارتشو این چیزها شرکت میکنه معلومه که پادشاهه و ادعای بیخود داره اما اگه نه با عزیزترین عزیزانش و خواص خودش شرکت می کنه معلومه که به راهش اطمینان داره چون همه نابود میشوند دیگه هر کسی که تو این مسابقه شرکت کنه نابود میشه.
صبح دیدند که پیامبر در حالی وارد میدان شد که امام حسین علیه السلام در آغوشش بود دست امام حسن علیه السلام در دستش بود پشت سرش حضرت زهرا پشت سرش امیر المومنین با این ترکیب پنجنفره وارد صحن شدند.
وقتی علمای نجران سوال کردند که اینا کی هستن؟
گفتن که اون دخترشه محبوبترین افراد.
اونم سبط های پیامبر هستند حسن و حسن و هم دامادش عزیزترین افراد به پیامبر اینا عزیزترین افراد هستند.
رئیس نجران گفت: اگر ما اگر بخواهیم مباهله بکنیم همه ما نابود خواهیم شد.
( اری وجوها) چهرههایی میبینم که اگر این چهره از خدا بخواهند که این کوه احد را بلند کنه و روی سرما خرابکنه خدا اینکار را خواهد کرد.
مباهله نکنید که نابود خواهید شد تسلیم شدند و در عرض کنم که قرار شد اون مالیات خاص رو بپردازند و برن سر کارشون.
پیامبر فرمود اگر مباهله میکردند آتشی از آسمان میآمد و دامنش تا شهر نجران را فرا میگرفت و همه را نابود می کرد.
اینم یکی از معجزات پیامبر بود حالا موجودات دیگری هست که تو این بحثها بحثهای کاربردی هم هست بحث های جذابی هم هست من بیشتر از معجزات پیامبر رو خدمتتون نقل خواهم کرد.
البته اصل بحث ما اثبات رسالت پیامبر هست بعداً برمیگردیم میخواهیم از دو راه دیگر هم پیامبر را اثبات کنیم که اینها در بحث نبوت عامه این حرفها را گفته بودیم.