نبوت | خلاصه درس سی و یکم
بازگشت به لیست مراحل f9خلاصه درس سی و یکم
بسم الله الرحمن الرحیم
کلیات نبوت ۶(شیوه برخورد و مبارزه منکران)
موضوع بحثمون مباحث کلی راجعبه پیامبران بود بحثی را که باید مطرح بکنیم و چگونگی واکنش مردم در قبال دعوت انبیا بود ازاینجهت مردم را می شود به دو دسته تقسیم کرد کسانی که پیامبران را قبول کردند و باور کردند که به آنهل میگویند مؤمنین و کسانی که در مقابل دعوت پیامبران ایستادند و و باور نکردند بلکه دردسر درست کردهاند که به آنها کفار و مشرک می گویند که هر کدام از اینها تکالیف خاص خودشون را دارند مؤمنین مخالف خاص خودشونو دارند و کفار هم تکالیف خاص خودشون را دارند
کفار را در قرآن تحت عنوان ملا،مترفین مستکبرین و عناوین از این قبیل ازشون یاد شده فراوان هم در قرآن داریم حالا مواردی که وجود دارد مثلاً فرض کنید که درباره ملا میفرماید:
قال الملأ الذین استکبروا من قومه للذین استضعفوا لمن آمن منهم أتعلمون أن صالحًا مرسلٌ من ربه قالوا إنا بما أرسل به مؤمنون
سوره اعراف آیه ۷۵
سران مستکبر از قوم او یعنی صالح به مستضعفانی که ایمان آورده بودند یا اینکه آیا میدانید که صالح از طرف پروردگارش فرستاده شده و دارید یا با تمسخر این حرف را میگویند آنها میگویند که بدون تردید ما به آنچه او رسالت دار مؤمن هستیم خب اینا چشم پرکن هایی بودند که گروه چشمگیر حالا بهخاطر ثروتشان بهخاطر قدرتشان بهخاطر هرچی که داشتند به این ها را در قرآن ملا می گوییم و فراوان در قرآن داریم دومین انسانهای هوسباز و شهوترانی که غرق در شهوت اند که تحت عنوان مترفین ازشون یاد می کند که تعالیم انبیا با آن هوس بازیهاشون سازگار نبود
و ما أرسلنا فی قریةٍ من نذیرٍ إلا قال مترفوها إنا بما أرسلتم به کافرون
سوره سبا آیه ۳۴
مادر هیچ دیاری پیامبری انذار دهنده و بیم دهنده نفرستادیم مگراینکه مترفین آنها گفتند که ما با آنچه که برای آن فرستاده شدید کافریم
اینها درمقابل پیامبران میایستادند
درباره مستکبرین هم کسانی که برتربین بودند، زورگو بودم و گردنکلفتی میکردند در برابر قول پیامبران اینها هم نمی توانستند تحمل کنند که برادری و برابری و مساوات در بین مردم حاکم باشد لذا بعد هم با پیامبران مخالفت میکردند.
و قال الذین استکبروا إنا بالذی آمنتم به کافرون
سوره اعراف آیه ۷۶
کسانی که تکبر میورزیدند و مستکبرین گفتند یقیناً ما به آنچه که شما به او ایمان آورده کافریم
به مستضعفین میگفتند که آنچه که شما ایمان دارید که دعوت پیامبران هم باشد ما به آن کافریم.
در گروههای دیگه هم بودند برخی از این گروهها هم بهظاهر اظهار ایمان میکردند اما قلباً باور نداشتند پیامبران را مخصوصاً زمانیکه پیامبران قدرتی داشتهاند مثل وقتی پیامبر در مدینه حکومت تشکیل داد و قدرت را به دست گرفت یک گروهی بهظاهر میگفتند ما ایمان آوردهایم ولی واقعاً اینها ایمان نداشتند.
که قرآن اینها را تحت عنوان منافقین ازشون یاد میکند
یک گروه متشکل و خیلی قدرتمند و خیلی خطرناک بودند این گروه منافقین
اینها برخی از گروههای بودند درمقابل دعوت پیامبران میایستادند و این همیشگی بوده و همه پیامبران چنین مطالبی داشتند مگر گروه منافقین که آن زمان که پیامبران قدرتی نداشتهاند دیگر وجهی برای پیدایش نفاق وجود نداشت اما همینکه پیامبران به قدرت میرسیدند مثلا پیامبر مادامی که در مکه بود که بهنام نفاق ما نداریم چون پیامبر قدرتی نداشت بعضی وقتی هجرت کردند به مدینه و گروه منافقین هم روزبهروز هم متشکلتر قدرتمندتر و خطرناکتر شدند تا هنگام رحلت پیامبر که بودند منتها بعد از رحلت پیامبر دیگر اینها یکباره گم شدند نمیدانیم کجا رفتند، به زمین فرورفتند به آسمان رفتند، همه یک باره مردهاند یا اینکه همه یکباره حزبالهی دو آتشه شدند یا نه اینکه خودشان قدرت را به دست گرفتند که مشکلی نداشتند.